★تفكـــــــــــــر★

حمام رفتن بهلول

روزي بهلول به حمام رفت ولي خدمه حمام به او بي اعتنايي نمودند وبه آن قسم كه دلخواه بهلول بود، او را كيسه ننمودند.با اين حال وقت خروج از حمام بهلول ده دينار كه به همراه داشت را به استاد حمام داد و كارگران چون اين بذل و بخشش را ديدند همگي پشيمان شدند كه چرا نسبت به او بي اعتنايي كردند.بهلول باز هفته ديگر به حمام رفت ولي اين دفعه تمام كارگران  با كمال احترام او را شستشو نموده و مواظبت بسيار نمودند،ولي با اينهمه سعي و كوشش كارگران موقع خروج  از حمام بهلول فقط يك دينار به آنها داد،حمامي ها متغيير گرديده پرسيدند:سبب بخشش بي جهت هفته ي پيشت و رفتار امروزت چيست؟

بهلول گفت:مزد امروز حمام را هفته ي قبل كه حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز ميپردازم تا شماها ادب ورعايت مشتري هاي خود را بنماييد

نویسنده: مهدی ׀ تاریخ: دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:بهلول دانا ,داستان زیبای بهلول دانا ,داستان های شیرین بهلول دانا, داستاني از بهلول ديوانه,ديوانه,بهلول ديوانه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

یادمان باشد اگرخاطرمان تنها ماند....... طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم


لینک دوستان

لينك هاي روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , bozghord.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM